سکانس پایانی فیلم سینمایی "سن پترزبورگ"، با آن طنز تلخ؛ اما معنادارش در به تصویر کشیدن رویای امپراطوری کذائی "نیکیتا"، آخرین بازمانده امپراطوری تزار روسیه، شباهت عجیبی با دم تکان دادن ها و موش دواندن های بی حاصل "رضا پهلوی"، فرزند "بی مایه" شاه مخلوع ایران دارد، خودشیفته متوهمی که "هوای" احیاء پادشاهی منحوس و ناممکن اجداد خائن، "برش" داشته و یکی، دو سالی است دم درآورده است!

ائلین باخیشی/سینا مطهر: سکانس پایانی فیلم سینمایی “سن پترزبورگ”، با آن طنز تلخ؛ اما معنادارش در به تصویر کشیدن رویای امپراطوری کذائی “نیکیتا”، آخرین بازمانده امپراطوری تزار روسیه، شباهت عجیبی با دم تکان دادن ها و موش دواندن های بی حاصل “رضا پهلوی”، فرزند “بی مایه” شاه مخلوع ایران دارد، خودشیفته متوهمی که “هوای” احیاء پادشاهی منحوس و ناممکن اجداد خائن، “برش” داشته و یکی، دو سالی است دم درآورده است!

کاری با رویاها و سوداهای ۴۵ ساله او و “باد و بروت” بادمجان دور قاب چین های رضا پهلوی و توهمات مالیخولیایی او در احیاء پادشاهی منقرض شده اجدادی اش نداریم؛ چه، “ربع پهلوی”، خیلی پیش تر از اینها، ثابت کرده است که نه عرضه اداره خانواده “فاسد و ولنگارش” را دارد و نه در تمام این سال ها، مقبولیتی عام نزد اپوپوزیسیون خارج نشین برای خود دست و پا کرده است؛ اما با آن بخش از بالا و پائین پریدن های مزدورانه اش در یکی، دو سال گذشته و خصوصا ماه های اخیر در خوش رقصی و پادوئی برای رژیم غاصب صهیونیستی و حمایت های علنی و تمام قدش از حمله رویاپردازانه این رژیم اشغالگر و کودک کش به ایران اسلامی و مردم آن، بسیار کار داریم!

“رضا پهلوی” که هنوز که هنوز است، پول توجیبی روزانه و ماهانه اش را از “مامان فرح” می گیرد، در روزهای اخیر، در اوج دریدگی و وطن فروشی عریان، در نقش پیاده نظام اسرائیل ظاهر و به تشویق و ترغیب این رژیم کودک کش برای حمله به ایران پرداخته و از این اتفاق حمایت کرده است، بی آنکه بیندیشد، به فرض ارتکاب چنین حماقتی از سوی اربابان صهیونیستی اش، دیگر نه اسرائیلی باقی می ماند و نه چیزی از رویای ناممکن احیاء سلطنت پهلوی در ایران!

ربع پهلوی، دقیقا در مناسب ترین بزنگاه تاریخی، سیاسی ایران و جهان، نقاب خائنی و مزدوری از چهره برداشت، خوی ضدایرانی خود را به نمایش گذاشت، آرزوی ویرانی ایران و کشتار ایرانی، با توهم حملات رژیم صهیونیستی را در گوش جهان و جهانیان فریاد کرد تا نسل فعلی هم، ببینند، بشنوند و بدانند که او، برخلاف تیپ و ظاهر فوکول کراواتی و ژست های دموکراتیک ایران دوستی کذائی اش و حتی، ناز و عشوه های ویترینی در پس زدن تعارفات نمایشی این و آن برای “بازگشت به قدرت” به عنوان تنها فرد “مرجع”، تا چه اندازه حقیر و زبون است و از ایران و ایرانی متنفر و البته تشنه انتقام و قدرت!

این روزها، یک ایران مقتدر است و ملتی وفادارتر از هر زمان دیگر و البته، یک مشت “خائن بی وطن”، فسیل های مطرود، پادوهای ته مانده پهلوی، رسانه های مزدور و مواجب بگیر صهیونیستی و جهانی غرق در انفعال و استحاله سیاسی، جهانی که خاورمیانه اش را، “سگ هار” منطقه به حمام خون کودکان و زنان بی گناه تبدیل کرده و ماشین تروریسم حکومتی مسلح شده باه دست غرب، بربریت مدرن را نمایندگی می کند، جهانی که بی تردید، جنایات و خون های به ناحق ریخته شده این سال ها، دامن گیرش خواهد شد …